ابن جنید، نام امیری است که نصر بن سیار برای بخارا معین کرد. نرشخی چنین آرد: ’نصر سیار بر واصل عمرو نماز کرده اندر سراپردۀ خویش گور کردش و بشر بن طغشاده را ببخار خدایتی نشاند و خالد بن جنید را ببخارا به امیری نشاند و الله اعلم’. (از تاریخ بخارا نرشخی ص 73)
ابن جنید، نام امیری است که نصر بن سیار برای بخارا معین کرد. نرشخی چنین آرد: ’نصر سیار بر واصل عمرو نماز کرده اندر سراپردۀ خویش گور کردش و بشر بن طغشاده را ببخار خدایتی نشاند و خالد بن جنید را ببخارا به امیری نشاند و الله اعلم’. (از تاریخ بخارا نرشخی ص 73)
ابن سوید. نام عاملی بوده است که حمزه بن مالک الخزاعی به جانشینی خود در سیستان گذاشت. توضیح آنکه: مهدی بن منصور چون به خلافت نشست حمزه بن مالک الخزاعی را به سیستان فرستاد. وی خالد بن سوید را خلیفت خویش بر سیستان کرد و خالد روز چهارشنبه چهار روز مانده از ربیع الاول سنۀ تسع و خمسین و مائه (159 هجری قمری) به سیستان آمد. (از تاریخ سیستان چ 1314 هجری شمسی ص 149)
ابن سوید. نام عاملی بوده است که حمزه بن مالک الخزاعی به جانشینی خود در سیستان گذاشت. توضیح آنکه: مهدی بن منصور چون به خلافت نشست حمزه بن مالک الخزاعی را به سیستان فرستاد. وی خالد بن سوید را خلیفت خویش بر سیستان کرد و خالد روز چهارشنبه چهار روز مانده از ربیع الاول سنۀ تسع و خمسین و مائه (159 هجری قمری) به سیستان آمد. (از تاریخ سیستان چ 1314 هجری شمسی ص 149)
ابن سعید. گویند: عبدان از او نام برده ولی این خطاست چه این نام بواسطۀ تصحیف و افتادگی پیش آمده است، زیرا در سلسلۀ رواتی که عبدان آورده خالد بن سعد است نه خالد بن سعید. (از الاصابه قسم 4 ج 1 ص 154)
ابن سعید. گویند: عبدان از او نام برده ولی این خطاست چه این نام بواسطۀ تصحیف و افتادگی پیش آمده است، زیرا در سلسلۀ رواتی که عبدان آورده خالد بن سعد است نه خالد بن سعید. (از الاصابه قسم 4 ج 1 ص 154)
ابن یزید. وی مولی قثم بن عباس است و بعضی ابیات زیر را از او میدانند که درباره قثم بن عباس سروده است: فی کفّه خیزران ریحها عبق بکف ّ اروع فی عرنینه شمم یغضی حیاء و یغضی من مهابته فمایکلم ألا حین یبتسم ان قال قال بمایهوی جمیعهم و ان تکلم یوماً ساحت الکلم. (از البیان والتبیین چ سندوبی ج 1 ص 286 و پاورقی ص 285) ابن یزید. از هیثم بن جمیل از مبارک بن فضاله از حسن از انس حدیث غار را روایت میکند. از او ابوبکر بزار این حدیث را روایت می دارد و می گوید: هر که این حدیث را سوای محمد بن عوف طائی از هیثم روایت کرد متهم است. (از لسان المیزان ج 2 ص 391)
ابن یزید. وی مولی قثم بن عباس است و بعضی ابیات زیر را از او میدانند که درباره قثم بن عباس سروده است: فی کفّه خیزران ریحها عبق بکف ّ اروع فی عرنینه شمم یغضی حیاء و یغضی من مهابته فمایکلم ألا حین یبتسم ان قال قال بمایهوی جمیعهم و ان تکلم یوماً ساحت الکلم. (از البیان والتبیین چ سندوبی ج 1 ص 286 و پاورقی ص 285) ابن یزید. از هیثم بن جمیل از مبارک بن فضاله از حسن از انس حدیث غار را روایت میکند. از او ابوبکر بزار این حدیث را روایت می دارد و می گوید: هر که این حدیث را سوای محمد بن عوف طائی از هیثم روایت کرد متهم است. (از لسان المیزان ج 2 ص 391)